کرامت - محمد کاظم بدرالدین
سید محمدباقر سلطان آبادی یکی از علما و دانشمندان، نقل می کند:
در بروجرد چشمم به شدت درد گرفت، به طوری که پزشکان از معالجه من مأیوس شدند. از آنجا مرا به سلطان آباد اراک آوردند که ناراحتی ام بیشتر شد. این بیماری به شدت مرا افسرده و دلگیر کرده بود. برخی پیشنهاد کردند که به کربلا بروم و با خاک مقدس کربلا خود را مداوا کنم، ولی پزشکان به من اجازه مسافرت نمی دادند و می گفتند: مسافرت مرض تو را شدیدتر خواهد کرد. دوستان اصرار می کردند که چاره ای جز رفتن به کربلا نداری. سرانجام عازم سفر کربلا شدم که بین راه درد چشمم بسیار شدیدتر شد، به طوری که همراهان گفتند: بهتر است به محل برگردی. چون شب فرا رسید، در عالم خواب حضرت زینب(س) را زیارت کردم، گوشه مقنعه او را گرفتم و به چشم خود کشیدم. چون از خواب بیدار شدم، هیچ گونه درد و ناراحتی در چشمم احساس نکردم و از برکت آن حضرت خوب شدم.