جنگ با خدا
چرا ربا؟؟؟؟
ربا در اصطلاح فقهی به معنای زیاده خواهی مالی از دیگران است که به دو گونه تحصیل میگردد:
1. رباى معاملى همچون فروختن دو جنس مشابه هم به یکدیگر، به شرط آن که مکیل و یا موزون باشد و درخواست زیاده شود؛
2. رباى قرضى به معناى قرض دادن، به شرط زیاده.
متأسفانه این روش نابخردانه در جوامعی که عاطفههای انسانی از میان برداشته شود و همه در صدد زیاده خواهی مادی روند رو به افزایش گذارده خواهد شد و ثروتمندان با ابزار ربا، رشوه و نزول هر روز بر قدرت مالی خود افزوده و افراد ضعیف را تحت سیطره خود در میآورند در حالی که اسلام، از بدو ظهور، با لحنى جدّى و تأکیدآمیز به مردمی که تا آن زمان از ربا پرهیز نمىکردند، دستور مىدهد که اگر خود را مؤمن مىدانند فوراً ربا خوارى را ترک گویند و حتّى از آنچه در معاملات فعلى خود به عنوان ربا از دیگران طلبکارند صرف نظر نمایند، و در صورت تداوم رباخوارى براى جنگ با خدا و رسول مهیّا شوند:
«یا ایُّهَاالَّذینَ امَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِىَ مِنَ الرِّبآ انْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ فَأِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَأِنْ تِبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُسُ امْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» « بقره، آیات 278، 279»
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از- مخالفت فرمان- خدا بپرهیزید و آنچه از- مطالبات- ربا باقى مانده، رها کنید، اگر ایمان دارید. اگر -چنین- نمىکنید، بدانید خدا و رسولش با شما پیکار خواهند کرد و اگر توبه کنید، سرمایههاى شما از آن شماست، (اصل سرمایه، بدون سود) نه ستم مىکنید و نه بر شما ستم مىشود.
در جامعه امروز غرب گرا شاهد آن هستیم که بدهکاران چندین برابر اصل بدهى خود را به صورت سود به رباخوار پرداختهاند و در عین حال، بدهى آنان همچنان به حال خود باقى است.
ربا موجب شیوع فساد مالى، رکود اقتصادى و کندى تولید مىشود. وقتى ربا بر تار و پود اقتصاد جامعهاى حاکم شد، ارزشهاى معنوى به تدریج بىفروغ مىگردد، ثروتمندان از صرف مال خود در راه خیر خوددارى مىکنند، مردم دیگر چیزى به هم قرض نمىدهند و چنان فریفته سود و ثروت دنیوى مىشوند که براى رسیدن به آن، از ظلم و فساد دریغ نمىورزند و به تدریج ربا خوارى موجب سستى بنیان عواطف و پیوندهاى اجتماعى شده، بذر کینه و دشمنى را در دلها مىپاشد. به این معنا که بدهکار، جامعه پیرامون و خصوصا رباخوار را عامل همه بدبختیهاى خود مىشمارد. او گرچه در اثر نیاز مادّى، خود را ناگزیر از پرداخت مبلغى به عنوان ربا مىبیند، لیکن رفته رفته، فشار پنجه ربا خوار را بر گلوى خود احساس مىکند، کینه او را به دل مىگیرد و تشنه خون او مىشود و در پی انتقام از عاملان این بدبختی خویش برمیآید.(رک : اخلاق اقتصادى ج1، ص: 61)