قسيم الناروالجنه
25 خرداد 1390 توسط خراسانی
در يك رنگي بهار؛نامت را بربلنداي آسمان
جستجو كردم؛
اما نامت نقش نگين انگشتري آدم بود.
نامت را اي علي !برابرهاي يربار؛
بربام كوهاي استوار؛
برصفحه هاي رنگين كتاب زندگي
وبرتك ستاره هاي وادي ظلمت يافتم.
ذوالفقار به شكوهش؛غدير به سكوتش؛
وخيبر به عظمتش؛در مقابلت رخ خم مي كند.
هماي سعادت يرهايش را مي گشايد تا مسافر خودرا براريكه
سلطنت جاي دهد.
تنها تو لايق آن هما وآن اريكه؛هستي.
نخل هاي سربه فلك كشيده كوفه؛چاه هاي مرموزآن وادي
ومسجد آن سامان؛
به عظمت نام تو معنا مي يابد؛اي علي